پاسخ به مصاحبه آقای درودیان

بسمه تعالی

ریاست محترم خبرگزاری دفاع مقدس

با سلام . احتراماً از آنجا که در تاریخ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۳ ، نقدی از سوی جناب آقای محمد درودیان در مورد مصاحبه و کتاب بنده در روی صفحه اول اخبار آن خبرگزاری قرار گرفت که حاوی شبهات متعددی در مورد مطالب اینجانب بود ، لذا خواهشمند است پاسخ اینجانب نیز در همان قسمت درج گردد .

۱ – محقق گرامی جناب آقای درودیان ، اشاره کرده اند به نامه آقای محسن رضایی به مقام معظم رهبری که از تحریفات کتاب راز قطعنامه گلایه کرده و رهبر انقلاب نیز آن را تأیید کرده اند .

در پاسخ باید به عرض برسانم که اولاً آقای محسن رضایی در نامه خود که در روزنامه جوان به چاپ رسید ، هیچ اشاره ای به نام کتاب “راز قطعنامه” نکرده اند و فقط برخی سایت های خبری گفته بودند که منظور از اشاره آقای رضایی ، کتاب راز قطعنامه است .

ثانیاً آقای رضایی ادعا کرده که مقام معظم رهبری به ایشان پاسخ داده اند : “خود شما که در جنگ فرمانده بودید چرا پاسخ نمی دهید ؟ من این کتاب را خواندم و در حاشیه آن نوشتم این خلاف است .”

بنده هم چند روز بعد از انتشار این نامه ، در نامه ای خطاب به آقای رضایی گفتم که “به سایت اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری مراجعه کردم و هیچ خبری در تأیید مطالب شما ندیدم “. یعنی این صرفاً یک ادعا از جانب آقای رضایی است که هیچ سندی دال بر تأیید ادعای ایشان فعلاً وجود ندارد . علاوه بر آن ، چندی قبل نیز بنده در همین رابطه نامه ای برای دفتر مقام معظم رهبری ارسال کردم که هنوز هیچ پاسخی دریافت نکرده ام . قاعدتاً اگر ادعای آقای رضایی صحت می داشت ، می بایست مانند همان پاسخ به نامه بنده نیز داده می شد .

۲ – آقای درودیان از اینکه کتاب “راز قطعنامه” صرفاً بر اساس مستندات منتشر شده در سالهای قبل مانند کتاب های آقای هاشمی رفسنجانی ، محسن رضایی ، میرحسین موسوی ، محسن رفیق دوست ، کتابهای مرکز مطالعات جنگ سپاه پاسداران و … تنظیم شده ، گله کرده اند و گفته اند که چرا با مسئولین مربوطه به صورت حضوری مصاحبه صورت نگرفته است .

اولاً باید گفت که بخشی از مستندات کتاب “راز قطعنامه” از مصاحبه هایی گرفته شده که توسط خبرنگاران نشریات مختلف در سالهای اخیر با همان مسئولین انجام گرفته است .

ثانیاً بعد از چاپ کتاب و در یک سال اخیر ، اینجانب با تعدادی از دست اندرکاران دوران دفاع مقدس دیدار و گفت و گو داشته ام که مطالب بسیار خوبی نیز دربر داشته که امید است در آینده نزدیک منتشر گردد . البته چنانچه جناب آقای درودیان نیز در این زمینه مایل به کمک باشند ، با کمال میل استقبال می کنیم .

۳ – آقای درودیان فرموده اند : ” نویسنده محترم برای اثبات تحلیل خود از تحمیل پذیرش قطعنامه به امام از طریق گزارشهای غلط ، باید اسنادی را ارائه کند که نشان بدهد گزارش آقای هاشمی غلط بوده است . در حالیکه نویسنده تنها به یک مورد از اظهارات امام به نقل از مرحوم حاج سید احمد خمینی اکتفا کرده است . در این زمینه باید گزارش اقتصادی کشور بررسی و با آمار و ارقام بیان شود “.

این اظهارات جناب آقای درودیان حاکی از آنست که یا ایشان کتاب راز قطعنامه را مطالعه نکرده اند ، و یا مطالب آن را فراموش کرده اند . زیرا در مورد وضعیت اقتصادی کشور ، بنده در کتاب راز قطعنامه ، گزارشات و آمار و ارقام متعددی از قول میرحسین موسوی نخست وزیر وقت ، مصاحبه های آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ ، محسن رفیق دوست وزیر سپاه ، بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین ، حسین کاظم پور اردبیلی معاون وزیر نفت ، قاسمی رئیس وقت بانک مرکزی و … ارائه کرده ام . آیا این گزارشات کافی نیست ؟!

۴ – گفته اند : “نظر نویسنده کتاب این است که امام برای تصمیم گیری ، به گزارش آقای هاشمی درباره وضعیت جنگ ، بسنده کرده است و چون این گزارش ها غلط بوده است ، پس پذیرش قطعنامه به امام تحمیل شده است . با فرض صحت این تحلیل ، آیا تصمیم گیری امام به گزارش آقای هاشمی محدود بوده است ؟ چه دلیلی برای اثبات این موضوع وجود دارد ؟ … علاوه بر این ، آیا برای اثبات اینکه آقای هاشمی به امام گزارش غلط داده است ، باید موقعیت ، شخصیت و تیزهوشی امام را اینچنین محدود و مخدوش کرد ؟! برابر اسنادی که وجود دارد ، امام از طریق سایر منابع و گزارشها ، از جمله مرحوم سید احمد آقا ، نسبت به مسائل جنگ اطلاع داشتند” .

عبارات فوق نیز بیانگر آنست که جناب آقای درودیان کتاب راز قطعنامه را مطالعه نفرموده اند . به دلیل آنکه در بحث تحمیل قطعنامه ۵۹۸ به امام خمینی (ره) ، در کتاب ذکر کرده ایم که آقای هاشمی در جلسه ۲۳ تیر ۱۳۶۷ سه دسته گزارش را جلوی حضرت امام قرار می دهد : یکی گزارشات اقتصادی نخست وزیر و وزیر اقتصاد و وزیر برنامه و بودجه ، یکی گزارش سیاسی وزیر ارشاد ، یکی هم گزارشات نظامی فرمانده سپاه و فرمانده ارتش . البته گزارش خود آقای هاشمی هم شامل همه این موارد می شده است .

یعنی مسئولین فوق الذکر ، دست هایشان را به علامت تسلیم بالا برده بودند و اظهار عجز از ادامه جنگ می کردند . در کتاب راز قطعنامه ، ما این گزارشات را مورد بحث و بررسی قرار داده و با ارائه دلایل و مستندات مربوطه ، نشان داده ایم که هم گزارش اقتصادی خلاف واقع بوده ، هم گزارش سیاسی و هم گزارش نظامی .

جناب آقای درودیان ، اما در مورد اینکه فرموده اید” آیا برای اثبات اینکه آقای هاشمی به امام گزارش غلط داده است ، باید موقعیت ، شخصیت و تیزهوشی امام را اینچنین محدود و مخدوش کرد ؟! “

باید بگویم که خود حضرتعالی در صفحه ۲۸ کتاب “روند پایان جنگ” آورده اید : “آقای هاشمی با اشاره به نامه نخست وزیر به امام می گوید : دولت به امام نامه داد که نمی شود . آنچه سپاه و دولت در نامه به امام نوشتند ، اگر پنج سال قبل می گفتند ، امام تصمیم می گرفت و جنگ را تمام می کرد . نامه سپاه به امام ، معلومات امام را به هم ریخت “.

معنای سخنان آقای هاشمی رفسنجانی آنست که امام خمینی تا زمان دریافت نامه سپاه و دولت ـ یعنی ۲۳ تیر ۱۳۶۷ ـ اطلاعات غلط دریافت می کرده و تصمیمات امام در طی ۵ سال پایانی جنگ ، بر مبنای دریافت گزارشات غلط بوده است ! فقط هنگامی که امام گزارش فرمانده سپاه و نخست وزیر را در تیرماه ۶۷ دریافت کرد ، تازه متوجه شد که همه گزارشات قبلی ناصحیح بوده و الان گزارش صحیح را دریافت کرده است !

جناب آقای درودیان ، آیا بنده که در کتاب راز قطعنامه گفته ام امام خمینی از ابتدا تا انتهای جنگ در یک مسیر مستقیم و بر مبنای تکلیف الهی خویش حرکت می کرده و ذره ای از آن منحرف نشده است ، “شخصیت و تیزهوشی امام را محدود و مخدوش” کرده ام ، یا جناب آقای هاشمی ، که می گوید امام پنج سال بر مبنای اطلاعات غلط تصمیم گیری می کرده است ؟!

آیا بنده که در کتاب راز قطعنامه گفته ام برخی مسئولین وقت ، از همان سالهای اولیه جنگ ، به توصیه های امام عمل نکردند و بودجه و امکانات لازم را برای شکست صدام و حزب بعث عراق پای کار نیاوردند و باعث طولانی شدن جنگ شدند ؛ آیا امام را زیر سؤال برده ام ، یا در واقع از امام دفاع کرده ام ؟

۵ – نوشته اند : “در حالیکه عرصه تحقیق و پژوهش ، عرصه داده های اطلاعاتی ، تفسیر و تحلیل است و نویسنده معترف است که همانند هر نویسنده دیگری موضع جانبدارانه دارد ، علت تأکید بر اینکه “من از حرف ها و مطالبی که زده و نوشته ام ، لحظه ای عقب ننشسته و نخواهم نشست” چیست ؟ در حالی که برابر توضیح آقای محسن رضایی ، مقام معظم رهبری موضوع تحریف را در کتاب راز قطعنامه مورد تأیید قرار داده اند “.

جناب آقای درودیان ، اولاً اگر خبرگزاری دفاع مقدس ، مصاحبه اینجانب را به صورت کامل منتشر کند ، منظور بنده را متوجه خواهید شد .

ثانیاً ، قبلاً هم ذکر کردم که آقای محسن رضایی در نامه خود هیچ اسمی از کتاب راز قطعنامه را نیاورده و این ادعای برخی از سایت های خبری بوده ؛ گرچه ایشان ادعای این سایت ها را تکذیب نیز نکرده است . از سوی دیگر ، تا زمانی که ادعای آقای رضایی از سوی دفتر اطلاع رسانی مقام معظم رهبری تأیید نشود ، صرفاً یک ادعای بی سند می باشد که صحت آن مشخص نیست . همچنین باید توجه داشت که رویه مقام معظم رهبری نیز تاکنون این نبوده که در مورد یک کتاب بنویسند : “این خلاف است” . بدون آنکه مشخص کنند منظور از”این” چیست . حتی ایشان در مورد کتابهایی نیز که ایرادات فراوانی بر مطالب آنها گرفته اند ، چنین عبارتی را در مورد کل کتاب ننوشته اند . لذا به نظر می رسد که ادعای آقای رضایی ، یک ادعای عاری از حقیقت می باشد .

۶ – گفته اند : “این موضوع به مسئولین نسبت داده شده است که : “دنبال آن بودند که پایان جنگ سیاسی باشد ، نه نظامی . جنگ با مذاکرات خاتمه یابد نه با شکست صدام” . در عین اینکه این موضوع بسیار مهم است که هدف ایران در جنگ چه بود و با چه روشی دنبال می شد و آیا به نتیجه رسید یا خیر ؟ اما نتیجه گیری یاد شده به دلیل پیامدهای آن ، بسیار سنگین است و باید تبعات اینگونه نتیجه گیری ها را در نظر گرفت و برای آن اسناد و مدارک ارائه کرد” .

جناب آقای درودیان ، خود آقای هاشمی رفسنجانی طی مصاحبه ای در سال ۱۳۸۲ اظهار می دارد که اصولاً از ابتدا هیچ اعتقادی به سقوط صدام و حزب بعث نداشته و صرفاً در پی آن بوده تا نگاه سیاسی دولت عراق به ایران را تغییر دهد ! ایشان می گوید : “اصلاً دفاع ما برای تغییر نگاه سیاسی عراق نسبت به ایران بود . عملیات نظامی هم اهرمی برای فشار در مذاکرات سیاسی محسوب می شد” . [ فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق . زمستان ۱۳۸۲ . ص ۹۰ ]

محسن رضایی هم در کتاب خویش به این نکته چنین اشاره می کند : “برخی مسئولان اعتقادی به بسیج امکاناتی که به سقوط صدام منجر شود ، نداشتند” . [ جنگ به روایت فرمانده . ص ۲۰۷ ]

وی در جای دیگر می گوید : “هر چند آرزوی ما سقوط صدام بود ، اما هیچ گاه دولت و مسئولان برای سقوط صدام ، برنامه ریزی نکرده بودند” . [ جنگ به روایت فرمانده . ص ۲۱۴ ]

رضایی همچنین در مصاحبه ای می گوید : “فرماندهان به ویژه پس از عملیات خیبر می گفتند استراتژی سیاسی نتیجه ای ندارد و اجازه بدهید برنامه ای برای استراتژی نظامی تهیه و جنگ را تمام کنیم . اما هیچ گاه مسئولان سیاسی و آقای هاشمی این را نپذیرفتند” . [ محمد حسن روزی طلب . “پذیرش جام زهر” . روزنامه ایران . ویژه نامه سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ . ۲۷ تیر ۱۳۸۹ ]

آقای هاشمی رفسنجانی نیز طی مصاحبه ای با اشاره به همین موضوع می گوید : “من که مسئول جنگ بودم ، بعد از عملیات خیبر ، سیاستی داشتم که هیچ وقت مورد تصویب رهبر انقلاب قرار نگرفت ؛ اما رد هم نشد” . [ فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق . تابستان ۱۳۸۲ . ص ۱۰۸ ]

ملاحظه می فرمائید ؟! خود آقای هاشمی اعتراف می کند که در طی جنگ ، سیاستی را در پیش گرفته بود که مورد تأیید امام خمینی نبوده است ! از این واضح تر سند دیگری هم می خواهید ؟! البته مطالب و مستندات بیشتر را می توانید با مراجعه به کتاب راز قطعنامه ، ملاحظه بفرمائید .

۷ – گفته اند : “تلاش برای تحلیل مسائل جنگ در چارچوب مفهوم “خیانت مسئولین” و تأکید بر “دوگانگی میان امام و مسئولین” ، حتی اگر از نظر سیاسی و اجتماعی موجب مخدوش شدن چهره مسئولین شود ، به همان میزان رهبری هوشمندانه و مقتدرانه امام را مورد سؤال قرار خواهد داد” .

جناب آقای درودیان ، اولاً اگر ما بگوئیم که امام حسن مجتبی (ع) ـ که یک امام معصوم بود ـ به خاطر خیانت یاران و اطرافیانش ، وادار به صلح با معاویه شد ، رهبری امام حسن (ع) را به زیر سؤال برده ایم ؟ هنگامی که امام خمینی در تاریخ دوم شهریور ۱۳۶۵ می فرمایند : “قصه امام حسن (ع) و قضیه صلح ، آن هم صلح تحمیلی بود . برای اینکه امام حسن ، دوستان خودش ، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند ، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند ، صلح کرد . صلح تحمیلی بود . این صلحی هم که به ما می خواهند بگویند ، این است” .

به نظر شما ، امام خمینی که دوستان امام حسن (ع) را خائن نامیده ، رهبری امام حسن (ع) را به زیر سؤال برده است ؟! اگر ما بگوئیم که جمعی از همان ۱۲ هزار نفری که به امام حسین (ع) نامه نوشتند و او را به کوفه دعوت کردند ، در روز عاشورا به او خیانت کردند و رودرروی وی شمشیر کشیدند ، رهبری امام حسین (ع) را به زیر سؤال برده ایم ؟!

ثانیاً ، صحنه گردانان و مدیران اصلی فتنه خائنانه سال ۱۳۸۸ چه کسانی بودند ؟ آیا جز همان کسانی بودند که در تیرماه سال ۱۳۶۷ ، امام خمینی را وادار به سرکشیدن جام زهر کردند ؟ دقیقاً به خاطر اینکه چهره ی این افراد بعد از پایان جنگ برای مردم فاش نشد ، آنها امکان پیدا کردند تا یکبار دیگر چنین ضربه ی بزرگی را بر پیکر نظام جمهوری اسلامی وارد کنند . لذا می بینید که افشای چهره ی واقعی این افراد ، دقیقاً در راستای حفاظت و صیانت از نظام جمهوری اسلامی ایران است .

با تشکر : کامران غضنفری

رونوشت: جناب آقای شریعتمداری مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان

 

این جوابیه در خبرگزاری دفاع مقدس منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید