مواضع مقام معظم رهبری نسبت به توافقات هسته ای

پس از روی کار آمدن دولت یازدهم ، آقای حسن روحانی اصرار کرد که باید با دولت آمریکا مذاکره کنند تا همه تحریم های ظالمانه لغو شود و پول های بلوکه شده ایران به کشور بازگردد و اوضاع اقتصادی کشور شکوفا شود . اما تأکیدات مقام معظم رهبری مبنی بر آن بود که مذاکره با آمریکا بی فایده است و از این راه نمی توان به مقصود رسید ؛ چون تجارب سه دهه گذشته همواره نشان داده که آمریکا به هیچ یک از قول و قرارهایش عمل نمی کند و پایبند به هیچ تعهدی نمی ماند ؛ اما متأسفانه مقامات دولتی بر این مسیر اشتباه اصرار کردند . بالاخره پس از اصرار زیاد حسن روحانی، مقام معظم رهبری با مذاکرات آنان موافقت کردند تا آنان یک بار دیگر در صحنه عمل بفهمند که مذاکره با شیطان بزرگ نه تنها هیچ فایده ای ندارد ، که خسارات زیادی نیز درپی خواهد داشت . در همین رابطه ، مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۹۲ می فرمایند : « من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن می خواهند مذاکره کنند ، بکنند . ما هم به اذن الله ضرری نمی کنیم … این تجربه ، ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد ؛ مثل تجربه ای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینه ی تعلیق غنی سازی انجام گرفت که آن وقت تعلیق غنی سازی را در مذاکرات با همین اروپایی ها ، جمهوری اسلامی برای یک مدتی پذیرفت . خب ما دو سال عقب افتادیم ، لکن به نفع ما تمام شد . چرا ؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنی سازی ، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد … آن تعلیق غنی سازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقب نشینی ، با تعلیق غنی سازی ، با عقب افتادن کار ، با تعطیل کردن بسیاری از کارها ، مشکل حل نمی شود . طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است … بنده همچنان که گفتم ، خوشبین نیستم . من فکر نمی کنم از این مذاکرات ، آن نتیجه ای را که ملت ایران انتظار دارد ، به دست بیاید . »۱

حدود سه هفته پس از این اظهارات رهبری نظام ، آقای حسن روحانی و آقای محمد جواد ظریف ، خبر توافق ژنو را در تاریخ سوم آذر ۱۳۹۲ اعلام و از آن به عنوان یک پیروزی و موفقیت بزرگ یاد کردند ! اما رهبری که از برخی عقب نشینی های بزرگ از حقوق هسته ای ملت ایران در این توافق مطلع شده بودند ، حاضر به تأیید این توافق نمی شوند و طبق نقل برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، در یک جلسه خصوصی ، این توافق را موجب خدشه دار شدن استقلال و حاکمیت ملی جمهوری اسلامی ایران می شمارند .۲

رهبر معظم انقلاب بار دیگر در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۲ اشاره می کنند که ماحصل مذاکرات چند ماهه با آمریکایی ها ، فقط آشکار شدن دشمنی دولت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران بوده است . ایشان در این رابطه می فرمایند : « یکی از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکایی ها و مسئولین دولت ایالات متحده آمریکا با ایران و ایرانی ، و با اسلام و مسلمین آشکار شد ، برای همه مدلل شد ، همه این را فهمیدند . »

معنای سخنان رهبری آن است که ایشان بر خلاف آقای حسن روحانی ، نه تنها توافق ژنو را موفقیت و پیروزی بزرگ نمی دانند ، بلکه آن را صرفاً نشان دهنده دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران می دانند .

 

ایشان در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ نیز در دیدار مردم آذربایجان شرقی ، مجدداً تأکید می‌کنند که ‌این مذاکرات ، منجر به توقف دشمنی دولت آمریکا با ملت‌ایران و نظام جمهوری اسلامی‌ایران نمی شود : « تصور برخی دولتمردان قبلی و همچنین برخی دولتمردان دولت فعلی ‌این است که اگر ما در قضیه هسته‌ای ، با آمریکا مذاکره کنیم ، موضوع حل می شود . من هم به دلیل اصرار آنها بر مذاکره در خصوص موضوع هسته‌ای ، گفتم مخالفتی ندارم اما همان موقع هم تأکید کردم که خوشبین نیستم . نشانه‌های خوشبین نبودن ، اکنون در حال آشکار شدن است و دلیل بارز آن هم ، اظهارات سخیف و توهین آمیز سناتورها و مقامات آمریکایی بر ضد ملت‌ ایران است… همه بدانند که دشمنی آمریکا با اصل انقلاب اسلامی و اسلام است و‌این دشمنی ، با مذاکرات پایان نخواهد یافت .»۳

در حالی که دولت روحانی همه توجه خود را معطوف به کشورهای خارجی و مذاکره با شیطان بزرگ کرده بود ، در تاریخ چهارم خرداد ۱۳۹۳ ، رهبری تذکر می دهند که برای حل مشکلات کشور ، باید به داخل و درون کشور توجه کرد نه به خارج . ایشان می فرمایند : « علاج مشکلات کشور را ـ چه مشکلات اقتصادی ، چه مشکلات سیاسی ـ بیرون از این مرزها نمی شود پیدا کرد … معتقدیم آن چیزی که علاج مشکلات کشور است ، در درون کشور است … یک گام بزرگ و بلند ، همین اقتصاد مقاومتی است .»

حدود ۹ ماه بعد از توافق ژنو ، هنگامی که رهبری نظام می بینند مسئولین مربوطه به هیچ هشداری توجه نمی کنند ، این بار با صراحت بیشتری از بی فایده بودن مذاکرات دولت یازدهم با آمریکا سخن می گویند . ایشان در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ در دیدار با آقای ظریف و سفرای ایران ، می فرمایند : « عده ای این جور وانمود می کردند که اگر با آمریکایی ها دور میز مذاکره بنشینیم ، بسیاری از مشکلات حل می شود . البته ما می دانستیم این جور نیست ، اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد … در گذشته ، میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود ، اما در یک سال اخیر به خاطر مسائل حساس هسته ای و تجربه ای که مطرح شد انجام بشود ، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه ، تماس ها و نشست ها و مذاکراتی داشته باشند . اما از این ارتباطات نه تنها فایده ای عاید نشد ، بلکه لحن آمریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه ی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبون های عمومی بیان کردند … در مجموع معلوم شد که مذاکره برخلاف تصورات برخی ها ، به هیچ چیز کمک نمی کند … آمریکایی ها نه تنها دشمنی ها را کم نکردند ، بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند . البته می گویند این تحریم ها جدید نیست ، اما درواقع جدید است و مذاکره در زمینه ی تحریم هم فایده ای نداشته است … این یک تجربه ی ذی قیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها ، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است .»۴

معنای سخنان فوق آن بود که دولت آقای روحانی از این مسیر غلطی که در پیش گرفته ، دست بردارد و به مذاکرات خسارت بار پایان دهد . علی رغم این مواضع شفاف و صریح رهبری ، اما نه آقای ظریف و نه آقای حسن روحانی ، هیچ توجهی به هشدارهای ایشان نکرده و همچنان مسیر اشتباه و خسارت بار خویش را ادامه می دهند .

حدود دو هفته پس از انتقادات تند رهبری از مذاکرات یک ساله با آمریکا ، حسن روحانی در هشتم شهریور سال ۹۳ در چهارمین نشست خبری خود گفت:  « دولت و رئیس‌جمهور مسئول مذاکرات است و امروز هم گفتم که من مسئولیت تمام کارها را بر عهده می‌گیرم … تیم مذاکره‌ کننده کاملاً هماهنگ است و قبل از هر سفری تمام موارد را با یکدیگر در میان می‌گذاریم و تیم مذاکره‌کننده در چارچوب تصمیمات نظام و تصمیمات رییس جمهور حرکت می‌کند .»۵

یعنی جناب روحانی به صورت صریح می گوید که تیم مذاکره کننده ، این مسیر غلط را به دستور او و با هماهنگی خود او طی می کند و بنا ندارند که به هشدارها و تذکرات رهبری اهمیتی بدهند .

علی رغم آنکه رهبری نظام بارها به تیم مذاکره کننده هشدار داده بود که فریب خنده های ظاهری دشمن را نخورید و آمریکا یک دولت بد عهد و عهدشکن است ؛ اما محمد جواد ظریف در ۲۹ شهریور ۱۳۹۳ ، طی مصاحبه ای با شبکه پی بی اس آمریکا می گوید : « اگر اوباما قولی بدهد ، ما آن را می پذیریم و به قولش احترام می گذاریم .»۶

سخنان آقای ظریف مبنی بر اعتماد به قول و وعده شیطان ، کاملاً ساده لوحانه ، غیر اسلامی و مخالف منافع ملی جمهوری اسلامی ایران بود و نشان می داد که هشدارهای مکرر رهبری نظام مبنی بر عدم اعتماد به شیطان بزرگ ، هیچ تأثیری در دیدگاه های غرب باورانه جناب ظریف نداشته است .

آقای روحانی و ظریف با این توجیه که ما می خواهیم اعتمادسازی کنیم و به دنیا اعتماد بدهیم که فعالیت های هسته ای ما صلح آمیز است ، همچنان به کار خود ادامه می دادند . مقام معظم رهبری در پاسخ این توجیه مسئولین دولتی ، طی سخنانی در تاریخ ۶ آذر ۱۳۹۳ می فرمایند : « ما اصلاً به اعتماد کردن آمریکا هیچ احتیاجی نداریم و نمی خواهیم اعتماد او را جلب کنیم ، چرا که برای ما اهمیتی ندارد . اینها مستکبرند و ما آب مان با مستکبران در یک جوی نمی رود . »

مقام معظم رهبری که می بینند هشدارهای ایشان در مورد عدم اعتماد به آمریکا ، اثری در دولتمردان نداشته ، در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۹۳ نیز به یکی دیگر از دلایل عدم اعتماد به آمریکایی ها چنین اشاره می کنند : « آمریکایی ها با کمال وقاحت دارند می گویند که اگر ایران در قضیه هسته ای کوتاه هم بیاید ، تحریم ها یکجا و همه برداشته نخواهد شد . این را صریح دارند می گویند . این نشان دهنده این است که به این دشمن نمی شود اطمینان کرد ، نمی شود اعتماد کرد .»

پس از این اظهارات رهبری ، باز هم شاهد هستیم که مسئولین دولت یازدهم همچنان بی اعتناء به تذکرات و هشدارها ، به راه خود ادامه می دهند ، تا اینکه در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ ، خبر توافق لوزان از سوی رئیس جمهور و وزیر خارجه ، به عنوان یک موفقیت و دستاورد بزرگ دیگر اعلام می شود . به اصطلاح موفقیتی که خیلی زود معلوم شد چیزی جز یک عقب نشینی بزرگ نبوده است ! مقام معظم رهبری که علی رغم اصرار مسئولین دولتی ، حاضر نیست این توافق را نیز تأیید کند ، در تاریخ ۲۰ فروردین ۹۴ می فرمایند : « من البتّه هیچ‌وقت نسبت به مذاکره‌ی با آمریکا خوش‌بین نبودم . نه از باب یک توهّم ، بلکه از باب تجربه ؛ تجربه کردیم … لکن با وجود اینکه من خوش‌بین نبودم به مذاکره‌ی با آمریکا ، با این مذاکرات موردی ، مخالفت نکردم ، موافقت کردم… اگر یک توافقی انجام بگیرد که این توافق ، توافقی باشد که منافع ملّت را ، منافع کشور را تأمین بکند ، بنده کاملاً با آن موافقت خواهم کرد . البتّه این را هم ما گفتیم که توافق نکردن ، بهتر از توافق بد است … توافق نکردن ، از توافق کردنی که در آن ، منافع ملّت پامال بشود ، عزّت ملّت از بین برود ، ملّت ایران با این عظمت ، تحقیر بشود ، توافق نکردن شرف دارد بر یک چنین توافق کردنی. »۷

یکی از مسائل قابل توجه در دوران مذاکرات هسته ای ، افشای مفاد توافق لوزان از سوی آمریکا و تکذیب آن از سوی مسئولین ایرانی بود ! علی رغم پنهان کاری تیم مذاکره کننده و آقای حسن روحانی ـ که حاضر نشدند جزئیات توافق لوزان را منتشر کنند ـ دولت آمریکا از موضع پیروز صحنه مذاکرات هسته ای ، جزئیات توافق لوزان را بر روی سایت رسمی وزارت خارجه آمریکا ، منتشر کرد . به زودی مشخص شد آنچه را که آقای روحانی و ظریف ، یک موفقیت و پیروزی بزرگ دیگر خوانده و مردم را به حضور در جشن پیروزی هسته ای دعوت کرده بودند ، چیزی جز یک عقب نشینی بزرگ دیگر و واگذار کردن بخش قابل توجهی از حقوق ملت ایران به دشمن ، نبوده است .

آقای حسن روحانی و جواد ظریف که از این افشاگری آمریکایی ها شوکه شده بودند ، با دستپاچگی اقدام به تکذیب اطلاعات منتشره توسط وزارت خارجه آمریکا کردند و گفتند که آمریکایی ها برداشت های شخصی خودشان از مذاکرات را منتشر کرده اند و آن مطالب واقعیت ندارد ! به دنبال این موضع گیری ، مقام معظم رهبری از آقای ظریف خواستند که آنچه را که واقعیت دارد ، خودشان به صورت رسمی منتشر کنند . سپس ۲۱۳ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز طی نامه ای از وزارت خارجه خواستند که متن توافق لوزان را به صورت رسمی منتشر کند .۸

اما آقای ظریف نه به توصیه رهبری نظام توجهی کرد و نه به نامه نمایندگان مجلس . هیچ گاه متن توافق لوزان به صورت رسمی از سوی دولت آقای روحانی منتشر نشد . این موضع دولت روحانی حاکی از آن بود که متأسفانه آنچه را وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده ، صحت داشته است .

آقای حسن روحانی که همه این عقب نشینی ها و امتیاز دادن ها را با تصور واهی لغو همه تحریم ها از سوی دشمنان و حل مشکلات اقتصادی کشور انجام می داد ، پس از گذشت نزدیک به دو سال ، هنوز نتوانسته بود دستاورد ملموسی را به مردم ارائه کند . لذا رهبری نظام در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ ، باز هم این گونه به مسئولین دولتی هشدار و تذکر می دهند که : « کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست ؛ در داخل کشور است .» 

اما متأسفانه گوش شنوایی نبود و مذاکرات پی درپی آقای ظریف با جان کری وزیر خارجه آمریکا ، ادامه داشت . آنچه که در این ایام از روند مذاکرات استنباط می شد ، طرح های خطرناکی بود که دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال می کرد . رهبری نظام با درایت و تیزهوشی خود متوجه شده بودند که آمریکایی ها به دنبال نابودی صنعت هسته ای ایران هستند و این طرح را دارند به صورت گام به گام به جلو می برند . در این رابطه ، ایشان در تاریخ دوم تیر ۱۳۹۴ طی سخنانی ، این گونه هشدار می دهند : « هرکس روند مطالبات آمریکایی‌ها را در این مدّت مطالعه کند و کیفیّت حرفهای اینها را نگاه کند ، به این نتیجه میرسد که هدف اینها ریشه‌کن کردن و از بین بردن صنعت هسته‌ای در کشور است ؛ هدف این است ، دنبال این هستند ؛ قصدشان این است که ماهیّت هسته‌ای کشور را از بین ببرند ؛ ولو حالا یک اسمی ، یک تابلوی بی‌محتوایی ، یک چیز کاریکاتوری‌ای وجود داشته باشد … هدف اینها [آمریکایی‌ها] ریشه‌کن کردن و از بین بردن صنعت هسته‌ای در کشور است ؛ قصدشان این است که ماهیّت هسته‌ای کشور را از بین ببرند .»

ایشان با توجه به مواضع علنی مقامات آمریکایی ـ که لغو هر گونه تحریمی را موکول کرده بودند به این که ابتدا ایران باید تعهداتش را انجام بدهد و سپس آژانس بین المللی انرژی اتمی بیاید آن را راستی آزمایی و تأیید بکند تا بعد آمریکا تعهداتش را اجرا کند ـ اظهار داشتند که ما این مطالب را نمی پذیریم و انجام تعهدات دو طرف باید هم زمان باشد . ایشان می فرمایند : « بنده تصریح می کنم ، تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی ، چه آنچه به شورای امنیّت ارتباط پیدا میکند ، چه آنچه به کنگره‌ی آمریکا ارتباط پیدا میکند ، چه آنچه به دولت آمریکا ارتباط پیدا میکند ، همه باید فوراً در هنگام امضای موافقت‌نامه لغو بشود ؛ بقیّه‌ی تحریمها هم در فاصله‌های معقول [لغو بشود]… یک نکته‌ی اساسی دیگر اینکه لغو تحریمها منوط به اجرای تعهّدات ایران نیست ؛ نمیشود بگویند : شما رآکتور آب سنگین اراک را خراب بکنید ، سانتریفیوژها را به این تعداد کاهش بدهید ، این کارها را بکنید ، آن کارها بکنید ، بعد که کردید ، بعد آنوقت آژانس بیاید شهادت بدهد ، گواهی کند که شما راست میگویید و این کارها را انجام داده‌اید ، بعد ما تحریمها را برداریم! نه ، این را ما مطلقاً قبول نداریم ؛ لغو تحریمها منوط به اجرای تعهّداتی که ایران می کند نیست . اجرائیّات لغو تحریم با اجرائیّاتی که ایران به عهده می گیرد ، باید متناظر باشند ؛ بخشی از این در مقابل بخشی از آن ، بخش دیگری از این در مقابل بخش دیگری از آن .»

متأسفانه دولت آقای حسن روحانی به این هشدارها و تذکرات و دستورات رهبری نظام نیز بی توجهی کرد و در واقع خط قرمزهای نظام و رهبری را نادیده گرفتند و به مسیر عقب نشینی ها و امتیاز دادن های پی درپی خود همچنان ادامه دادند .

با وجود آنکه رهبری نظام چند بار از جمله در اول فروردین ۹۴ به مسئولین دولتی و تیم مذاکره کننده گفته بودند که : « ما نه در مسائل منطقه ای ، نه در مسائل داخلی و نه در مسئله تسلیحات ، با آمریکا مطلقاً صحبت و مذاکره ای نداریم .» اما اخبار و گزارشاتی که از وین می رسید ، حکایت از چیز دیگری می کرد . لذا مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۰ تیر ۱۳۹۴ مجددا ً هشدار می دهند که : « گفته‌ایم که فقط در مسئله‌ی هسته‌ای شما حق دارید مذاکره کنید ؛ در هیچ مسئله‌ی دیگری حق ندارید مذاکره کنید ، و نمی کنند .»

اما چند روز بعد ، معلوم شد که آقای ظریف ـ علیرغم نهی صریح رهبری نظام ـ راجع به مسائل دفاعی و موشکی کشور ، با جان کری وزیر خارجه آمریکا ، مذاکره کرده و دو تحریم پنج ساله در واردات و صادرات تسلیحات متعارف ، و یک محدودیت هشت ساله در تولید و آزمایش موشک های بالستیک ، را علیه جمهوری اسلامی ایران ، پذیرفته است !۹

روند بی توجهی به هشدارها و خطوط قرمز مقام معظم رهبری ، از سوی تیم مذاکره کننده همچنان ادامه می یابد تا اینکه در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۹۴ خبر توافق وین یا همان برجام ، از جانب دولت اعلام می گردد . این بار نیز رئیس جمهور و وزیر خارجه مدعی یک موفقیت و پیروزی جهانی می شوند و از مردم خواسته می شود که جشن پیروزی هسته ای برپا کنند ! اما طولی نمی کشد که مشخص می شود نه تنها خبری از یک موفقیت و پیروزی جهانی در کار نیست ، بلکه برعکس ، یک عقب نشینی بزرگ دیگر و یک خسارت بزرگ به بار آمده است !

یکی از نقشه های آمریکایی ها در توافق برجام ، نفوذ به درون جمهوری اسلامی ایران بود . این همان مطلبی بود که مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ چنین به آن اشاره کردند : « نقشه‌ی دوّم دشمن نفوذ است ؛ می خواهند در کشورهای اسلامی و در کشورهای این منطقه ، یک نفوذی به‌وجود بیاورند که تا ده‌ها سال ادامه داشته باشد . امروز آمریکا آبروی گذشته را در این منطقه ندارد ؛ می خواهند این را بازسازی کنند . در کشور ما هم قصدشان همین است ؛ در ایران هم نیّتشان این است . آنها به خیال خودشان ، در این جریان مذاکرات هسته‌ای ، نیّت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق ، وسیله‌ای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور . ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست ؛ نه نفوذ اقتصادی آمریکایی‌ها را در کشورمان اجازه خواهیم داد ، نه نفوذ سیاسی آنها را ، نه حضور سیاسی آنها را ، نه نفوذ فرهنگی آنها را .»

آمریکایی ها پس از آنکه خیالشان از ناحیه تحمیل برجام راحت شد ، عنوان کردند که تحریم ها را لغو نخواهند کرد و چارچوب آنها حفظ خواهد شد . در همین رابطه ، مقام معظم رهبری که می بینند مسئولین دولتی هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهند ، در تاریخ ۱۲ شهریور ۹۴ ، در پاسخ به این گستاخی آمریکایی ها می فرمایند : « اگرچه بظاهر در مقابل ما شش دولتند ، امّا در واقع آن که فعّال است یک دولت است ؛ و آن دولت آمریکا است که به‌طور کامل در این مسئله وارد میدان است . مسئولین آمریکایی خیلی بد حرف میزنند ؛ باید تکلیف این حرفها روشن بشود ؛ بالاخره یک طرف قضیّه ما هستیم ، یک طرف هم آمریکایی‌ها هستند . یک بار میگویند که چهارچوب تحریمها حفظ خواهد شد ؛ پس ما نشسته‌ایم این چند وقت، برای چه صحبت کرده‌ایم ؟ صحبت کردیم که چهارچوب تحریمها برداشته بشود ، تحریمها برداشته بشود . حالا من نمیدانم معنای «چهارچوب تحریمها حفظ بشود» چیست؟ ممکن است باز این را هم یک جور معنا کنند ، امّا آنچه از این حرف برمی‌آید ، درست مخالف آن علّتی است که ما رفتیم برای مذاکره ؛ والّا ما چرا مذاکره کنیم ! ما داشتیم کار خودمان را می کردیم ؛ نوزده هزار سانتریفیوژ ما درست کرده بودیم ، میتوانستیم در مدّت نه‌چندان بلندی آن را برسانیم به پنجاه هزار سانتریفیوژ یا شصت هزار سانتریفیوژ ؛ هیچ مشکلی برای ما وجود نداشت که این کار را بکنیم ؛ سوخت بیست درصد را تولید می کردیم ، می توانستیم ادامه بدهیم ؛ تحقیق و توسعه را انجام می دادیم ، همچنان به همان شکل و با همان سرعت می توانستیم انجام بدهیم ؛ و همچنین بقیّه‌ی چیزها را . اینکه نشستیم مذاکره کردیم ، در بعضی از موارد کوتاه آمدیم ، یک امتیازاتی دادیم ، عمدتاً برای این بود که تحریمها برداشته بشود ؛ اگر بنا است تحریمها برداشته نشود ، پس معامله‌ای وجود ندارد ، دیگر اصلاً این معنا ندارد …. توقّف تحریم نداریم ، تعلیق تحریم نداریم ؛ اگر آنها تعلیق می کنند ، خب پس ما هم اینجا تعلیق می کنیم ، اگر این‌جور است ما اقدام اساسی روی زمین چرا انجام بدهیم ؟ بنابراین منظور ، لغو تحریمها است .»

آمریکایی ها که توانسته بودند از طریق برجام ، امتیازات بزرگی به دست آورند و در مقابل ، تقریباً هیچ امتیاز چشمگیری به ایران ندهند ، درصدد برآمدند تا در زمینه های غیر هسته ای مانند مسائل دفاعی ایران و حمایت ایران از محور مقاومت و … نیز مذاکرات مشابهی انجام دهند و در آن زمینه ها نیز دولت را وادار به عقب نشینی نمایند . رهبری نظام که می بینند مسئولین دولتی هیچ موضع قاطعی در این زمینه نمی گیرند ، در تاریخ ۱۸ شهریور ۹۴ ، طی سخنانی چنین می فرمایند : « مذاکره بهانه است ، مذاکره وسیله برای نفوذ است ، مذاکره وسیله برای تحمیل خواستها است . ما فقط در قضیّه‌ی هسته‌ای به دلایل مشخّصی که مکرّر هم این دلایل را ذکر کرده‌ایم ، موافقت کردیم بروند مذاکره کنند ؛ خب مذاکره کردند . امّا در عرصه‌های دیگر ما اجازه‌ی مذاکره ندادیم و با آمریکا مذاکره نمیکنیم ؛ با همه‌ی دنیا ما مذاکره میکنیم ، [امّا] با آمریکا نمی کنیم . ما اهل مذاکره‌ایم ، اهل تفاهمیم ؛ هم مذاکرات در سطح دولتها ، هم مذاکرات در سطح اقوام ، هم مذاکرات در سطح ادیان ؛ ما اهل مذاکره‌ایم و با همه مذاکره می کنیم جز با آمریکا .»

آمریکایی ها موفق شده بودند که در توافق برجام ، کانال های نفوذ متعددی را تعبیه کنند تا از طریق آن کانال ها ، ضربات اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، علمی و امنیتی زیادی به جمهوری اسلامی ایران وارد کنند . متأسفانه تیم مذاکره کننده نه تنها متوجه این کانال های نفوذ نشده بود ، بلکه در مقابل هشدارهای مکرر رهبری نظام و منتقدین برجام ، سعی می کردند تا این موارد را توجیه کنند ! لذا مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۵ مهر ۹۴ مجدداً نسبت به مسئله نفوذ دشمن هشدار داده و باز هم از ممنوعیت مذاکره با آمریکا می گویند : « مذاکره‌ی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران ، یعنی نفوذ ؛ تعریفی که آنها برای مذاکره کردند این است و آنها میخواهند راه را برای تحمیل باز کنند . امروز غول عظیم تبلیغاتی دنیا در مشت آمریکا است ؛ امروز جریان صهیونیستیِ بشدّت دشمن بشریّت و دشمن فضیلت ، با آمریکا ، هر دو در یک لباسند ، دستشان از یک آستین می‌آید بیرون و با هم هستند . مذاکره‌ی با اینها یعنی راه را باز کردن برای اینکه بتوانند هم در زمینه‌ی اقتصادی ، هم در زمینه‌ی فرهنگی ، هم در زمینه‌های سیاسی و امنیّتیِ کشور نفوذ کنند .  در همین مذاکرات مربوط به مسائل انرژی هسته‌ای ، هرجا فرصت پیدا کردند و میدان به آنها داده شد ، یک نفوذی کردند ، یک حرکت مضرِّ برای منافع ملّی انجام دادند ؛ آنچه ممنوع است این است . مذاکره‌ی با آمریکا ممنوع است به‌خاطر ضررهای بی‌شماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد .»

پس از آنکه مجلس به وظیفه قانونی خود ـ یعنی الزام دولت به ارائه توافق برجام در قالب یک لایحه به مجلس ـ عمل نکرد ، و در یک همراهی مغایر با قانون اساسی ، با اجرای برجام توسط دولت موافقت کرد ؛ رهبری نظام در تاریخ ۲۹ مهر ۹۴ ، طی نامه ای خطاب به رئیس جمهور ، نظر خویش را در مورد برجام چنین اعلام می کنند : « محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است ، دچار نقاط ابهام و ضعف های ساختاری و موارد متعددی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه ، می تواند به خسارت های بزرگی برای حال و آینده کشور منتهی شود . »۱۰

می توان شدت ناراحتی و عدم رضایت مقام معظم رهبری از توافق صورت گرفته را به خوبی از تک تک کلمات فوق مشاهده کرد . رهبری نظام ، توافق برجام را دربردارنده “خسارت های بزرگ برای حال و آینده کشور” می دانند .

استاد حسن رحیم پور ازغدی نیز در همین رابطه اظهار می دارند : « این سخن که رهبری موافق این توافق هستند ، کذب محض است .» 

 

رهبری نظام در نامه ۲۹ مهر ۱۳۹۴ خطاب به آقای حسن روحانی ، برای اجرای برجام ۹ شرط گذاشتند که متأسفانه آقای روحانی به اغلب آن شرط ها عمل نکرد . اولین شرط اجرای برجام آن بود که رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا به جمهوری اسلامی ایران تعهد کتبی بدهند که کلیه تحریم های ذکر شده در برجام در همان روز اول اجرای برجام همگی لغو شوند نه تعلیق . آقای حسن روحانی ادعا کرد که آنها این تعهد را داده اند ؛ در صورتی که این ادعا به هیچ وجه صحت نداشت . شرط دوم آن بود که اگر از این به بعد ، هر نوع تحریمی با هر بهانه ای مانند موشکی ، حقوق بشر و یا تروریسم ، علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شد ، این اقدام به منزله نقض برجام می باشد و دولت باید برجام را متوقف کند . اما هم دولت آمریکا و هم اتحادیه اروپا ، پس از اجرای برجام ، بارها تحریم های جدید علیه ایران وضع کردند ، اما آقای حسن روحانی ـ برخلاف دستور رهبری ـ نه تنها حاضر نشد که اجرای برجام را متوقف کند ، بلکه به آن سرعت هم داد ! مثلاً دولت آمریکا قانون نقض ویزا را زمانی از تصویب گذراند که ایران هنوز به همه تعهداتش عمل نکرده بود و باید برجام را متوقف می‌کردند که نکردند . 

ماجرا از این قرار بود که در آذر ۱۳۹۴ ، دولت آمریکا قانونی را تصویب کرد که بر مبنای آن ، اتباع ۳۸ کشور که عمدتاً اروپایی هستند ، در صورت سفر آنها به ایران ، با محدودیت اعطای ویزای آمریکا مواجه خواهند شد . این قانون در واقع نقض برجام بود اما جان کری وزیر خارجه آمریکا ، برای فریب مقامات ایرانی ، نامه ای به جواد ظریف نوشت و ادعا کرد که دولت آمریکا به گونه ای این قانون را اجرا خواهد کرد که مانع اجرای برجام نشود ! آقای عباس عراقچی ، معاون وزیر خارجه و رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام ، در مورد نامه وزیر خارجه آمریکا به وزیر امور خارجه ایران ، گفت : « آقای کری وزیر خارجه آمریکا ، دیروز نامه ای به دکتر ظریف نوشت . این نامه از سوی وزیر خارجه آمریکا یک تعهد حقوقی به شمار می رود . آقای کری در این نامه اطمینان داده دولت آمریکا قانون مربوط به لغو روادید را به گونه ای اجرا خواهد کرد که هیچ تأثیری بر اجرای موفق برجام نگذارد . این یک نامه معمولی نیست . امضای وزیر خارجه آمریکا را دارد و اجرای موفق برجام را تضمین کرده است . این نامه به امضای وزیر خارجه امریکا رسیده که همچون نامه های با امضای رئیس هر دولت ، دارای تعهد حقوقی و سیاسی برای آن کشور است . این اطمینان برای ما به وجود آمده که اجرای قانون لغو روادید ، تأثیری بر اجرای برجام نمی‌گذارد . آقای کری این تضمین را به عنوان وزیر خارجه آمریکا ، به صورت کتبی با امضای رسمی داده است .»۱۱

می بینیم که مقامات وزارت خارجه ، چگونه در نهایت ساده لوحی ، باز هم به وعده فریب شیطان اعتماد می کنند اما به هشدارهای مکرر مقام معظم رهبری مبنی بر غیر قابل اعتماد بودن دولت آمریکا ، اعتنایی نمی کنند .

حدود یک ماه بعد ، در ۲۷ دی ماه ۱۳۹۴ ، یعنی در همان روز آغاز اجرای برجام ، وزارت خزانه‌داری آمریکا با صدور بیانیه‌ای از افزودن نام شرکت‌ها و افراد جدید به فهرست تحریم‌های ایران ، به واسطه ارتباط با برنامه موشکی ایران ، خبر داد . یعنی نشان دادند که نه تنها بنا ندارند قانون محدودیت صدور ویزا را کنار بگذارند ، بلکه تحریم های جدیدی را هم به تحریم های قبلی اضافه می کنند . در این رابطه ، آدام زوبین معاون وزارت خزانه‌داری آمریکا ، در اولین روز اجرای برجام تاکید کرد : « ما همواره به صراحت اعلام کرده‌ایم که ایالات متحده ، با قدرت تحریم‌های ضد فعالیت‌های ایران خارج از برنامه جامع اقدام مشترک را ، از جمله در ارتباط با حمایت ایران از تروریسم ، بی ثباتی منطقه‌ای ، نقض حقوق بشر و برنامه موشک‌های بالستیک ،‌ ادامه می‌دهد .»۱۲

اما این موارد نیز باعث نشد که مقامات دولتی از خواب سنگین خود بیدار شوند !

حسن روحانی اما در تاریخ اول بهمن ۱۳۹۴ ، در اظهاراتی کاملاً خلاف واقع ، در همایش استانداران اظهارداشت : « ما بدون استثنا تقریباً به تمام اهداف اصلی خود در مذاکرات دست یافتیم ! …  الان هم برخی مسئولین از من می‌پرسند که آیا برداشته شدن این تحریم‌ها خواب است یا بیداری ، چرا که سخت است باور کنیم .  بانک‌هایی که در رابطه با هسته‌ای تحریم شده بودند ، تحریم‌شان برداشته شد و بانکها در حال تماس هستند و همین دیروز پولهایی را از این بانک تا آن بانک جابجا کردیم و بانک مرکزی در حال فعال کردن شعب خود است و تحریم همه بانکها و همه بیمه و همه کشتیرانی ، برداشته شدند.»۱۳

اما خیلی طول نکشید که مشخص شد بر خلاف ادعاهای آقای روحانی، نه تحریم ها لغو شده، نه روابط بانکی با بانک های بزرگ خارجی برقرار شده، نه بانک مرکزی می تواند پول های بلوکه شده در بانک های خارج را به داخل کشور منتقل کند، نه یک حساب بانکی در خارج می توانیم باز کنیم و نه پول نفت را می توانیم به داخل کشور بیاوریم. 

آمریکایی ها که عقب نشینی های پی در پی دولت روحانی را در ماجرای برجام دیده بودند ، برای اینکه باز هم از دولت یازدهم امتیازات بیشتری بگیرند ، شروع کردند به اعمال فشارهای جدید . یکی از این فشارها این بود که وزیر خزانه داری آمریکا به بسیاری از کشورها سفر کرد و از دولت های آنان خواست تا از انعقاد قراردادهای تجاری و اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران خودداری کنند . رهبری نظام در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۹۴، به خباثت جدید آمریکایی ها، چنین اشاره می کنند: « آمریکایی ها دو سه روز قبل از این ، یکی دیگرشان مجدداً گفت ما کاری می کنیم که سرمایه گذارها جرئت نکنند بروند ایران سرمایه گذاری کنند . این که بنده ده بار گفتم به آمریکایی ها نمی شود اعتماد کرد ، معنایش این است . این که می گوئیم اینها غیر قابل اعتمادند ، معنایش این است … دو سال چک و چانه بزنند ، بعد که قضایا تمام شد ، بگویند حالا ما نمی گذاریم ، و تهدید کنند که می خواهیم تحریم جدید بگذاریم برای این که سرمایه گذار خارجی بترسد ، واهمه کند و نزدیک نیاید ؛ تصریح هم می کنند به این ! آمریکا این است . در مقابل این دشمن نمی شود انسان چشم خود را ببندد ، نمی شود انسان حمل بر صحت بکند.»۱۴   

نتیجه خباثت های متعدد آمریکا طی سال های ۹۲ تا ۹۴ ، آن شد که دولت حسن روحانی نتواند در عوض امتیازات فراوانی که به دشمن داده بود ،  به هیچ دستاورد ملموسی دست یابد . مقام معظم رهبری ، در سخنان اول فروردین ۹۵ خود در مشهد مقدس این وضعیت را به خسارت محض تعبیر می کنند . ایشان می فرمایند : «  در همین توافقی هم که ما با آمریکایی‌ها در مسئله‌ هسته‌ای کردیم ، آمریکایی‌ها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند و کاری را که باید می‌کردند انجام ندادند. … آمریکایی‌ها گفته‌اند که ما تحریم‌ها را برمی‌داریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل می‌کنند که اثر رفع تحریم‌ها مطلقاً به‌وجود نیاید و تحقّق پیدا نکند . بنابراین ، کسانی که امید می بندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسئله مذاکره کنیم و به یک نقطه‌ی توافقی برسیم ـ یعنی ما یک تعهّدی بکنیم ، طرف مقابل هم یک تعهّدی بکند ـ از این غفلت می کنند که ما ناگزیر باید به همه‌ی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف ، با شیوه‌های مختلف ، با خدعه ، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است ، عمل نمی کند . این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می‌بینیم ؛ یعنی خسارت محض .»۱۵

یعنی رهبری نظام ، از دو سال و نیم مذاکرات بیهوده با آمریکا ، تعبیر به “خسارت محض” می کنند . یعنی برجام ، چیزی جز خسارت محض برای جمهوری اسلامی ایران نداشته است .

ایشان در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ نیز در دیدار با کارگران می فرمایند : « بنده صد بار گفته ام که به آمریکا نمی شود اعتماد کرد ؛ حالا دارد کاملاً روشن می شود . روی کاغذ می نویسند که بروند بانک ها با ایران معامله کنند ، اما در عمل جوری در دل بانک ها هراس می اندازند که آنها نزدیک نیایند … بخشنامه صادر می کنند ، اما در عمل کاری می کنند که بانک جرئت نکند جلو بیاید ، سرمایه دار خارجی جرئت نکند بیاید سرمایه گذاری کند .»

اما برخی مسئولین که باز هم حاضر نمی شوند به این شکست بزرگ اعتراف کنند ، در موقعیت های مختلف ، از برجام با تعابیری مانند ” فتحی بزرگتر از فتح خرمشهر ” ، ” دستاوردی بزرگتر از انقلاب اسلامی ” ، ” آفتاب درخشان ” و … یاد می کنند !! ۱۶

مقام معظم رهبری در سالگرد ارتحال امام خمینی ، در ۱۴ خرداد ۹۵ ، در جمع بندی مذاکرات هسته ای ، این مذاکرات را یک تجربه تاریخی برای ملت ایران دانستند که هر کجا ما از مواضع خود کوتاه آمدیم و تنازل کردیم ، آمریکا کوتاه نیامد و دست از دشمنی برنداشت . ایشان فرمودند : « هر فردی و جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار می کند ، اگر به آمریکا اعتماد کرد ، خطای بزرگی مرتکب شده و سیلی اش را خواهد خورد … یک تجربه ای ما در مذاکرات هسته ای پیدا کردیم ؛ این تجربه را نباید فراموش کنیم ، این تجربه این است که اگر ما تنازل هم بکنیم ، آمریکا دست از نقش مخرب خودش برنمی دارد … اول با زبان و با لبخند و با تبسم وارد میدان خواهد شد ، بعد در عمل ، کاری را که باید انجام بدهد ، دبه می کند و تعهد خودش را انجام نمی دهد ؛ این شد یک تجربه برای ملت ایران .»

مقام معظم رهبری باز هم در ۱۱ مرداد ۹۵ ، از علت مخالفت خود با مذاکره با آمریکا ، چنین می گویند : « آمریکا دشمنی است که در عمل از نقض عهد هیچ ابائی ندارد و نقض عهد می کند … با این دشمن نمی شود وارد مذاکره شد . این که بنده سالها است دائم تکرار می کنم که با آمریکا مذاکره نمی کنیم ، علتش این است … مشکلاتی که با آمریکا داریم ، با مذاکره حل نمی شود … شش ماه هم از امضای برجام می گذرد ، هیچ تأثیر محسوس و ملموسی هم در وضع معیشت مردم به وجود نیامده است ؛ خب ، برجام اصلاً برای برداشتن تحریم ها بود ؛ برای اینکه تحریم های ظالمانه برداشته بشود . مگر غیر از این است ؟»

بالاخره ایشان در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۹۶ ، تصریح می کنند که در اثر برجام ، نه تنها دشمنی ها علیه ایران برطرف نشد ، بلکه بیشتر هم شد و اصولاً برجام به نفع آمریکا و به نفع اروپایی ها بوده است . ایشان می فرمایند : « به القائات دشمن نباید اعتنا کرد. یک چیزهایی را القا میکنند ؛ در قضیّه‌ی برجام این‌جور القا می شد که اگر توافق بکنیم ، دشمنی‌ها برطرف میشود . اگر توافق نکنیم ، با ما دشمنی می کنند . خب توافق هم کردیم ، [امّا] دشمنی‌ها برطرف که نشده ، زیادتر هم شده . این القای دشمن بود که اگرچنانچه توافق نکنیم یا دیر بجنبیم ، چنین و چنان خواهد شد … برجام به نفع آنها است ؛ هم به نفع اروپایی‌ها است ، هم به نفع آمریکا است ؛ طبیعی است که بخواهند پاره نشود .»

همان جماعتی که تا دیروز برجام را فتح‌الفتوح ! آفتاب تابان ! معجزه قرن ! بزرگ‌ترین دستاورد تاریخ ایران ! نشانه تسلیم همه قدرت‌های بزرگ در برابر اراده ملت ! ورق‌خوردن تاریخ به نفع ایران ! پیروزی بزرگتر از فتح خرمشهر ! و…می‌دانستند و با غرور و نخوت ، آن را ثمره کاردانی و تدبیر خود می‌دانستند ، حالا که کار به اینجا رسیده و دستاورد برجام ، از “تقریباً هیچ” به “تحقیقاً هیچ” تبدیل شده و همه پیش‌بینی‌های نخبگان و دلسوزان ، مو به مو و واژه به واژه درست از آب درآمده ، حالا به جای عذرخواهی از مردم ، به دروغ ادعا می‌کنند که همه جزئیات را با اجازه رهبری طی کرده‌اند ! و ما در این بخش نشان دادیم که جناب حسن روحانی و جواد ظریف ، با بی اعتنایی به هشدارها و تذکرات و دستورات متعدد رهبری نظام ، باعث به وجود آمدن این خسارت محض شدند و باید از مردم و رهبری ، عذرخواهی کنند .

پی نوشت ها :

  1. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری . ۱۲ آبان ۱۳۹۲
  2. ” برجام ، زمینه ساز براندازی جمهوری اسلامی ایران “. سایت کامران غضنفری
  3. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری . ۲۸ بهمن ۱۳۹۲
  4. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری . ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
  5. سایت حسن روحانی . ۸ شهریور ۱۳۹۳ و نیز : خبرگزاری فارس . ۸ شهریور ۱۳۹۳
  6. سایت الف . ۳۰ شهریور ۱۳۹۳
  7. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری . ۲۰ فروردین ۱۳۹۴
  8. سایت صراط نیوز . ۲۵ فروردین ۱۳۹۴ و نیز : سایت دانا . ۲۵ فروردین ۱۳۹۴
  9. خبرگزاری ایسنا . ۲۹ تیر ۱۳۹۴ و نیز : سایت خبر آنلاین . ۲۹ تیر ۱۳۹۴
  10. خبرگزاری مهر . ۲۹ مهر ۱۳۹۴
  11. خبرگزاری تسنیم . ۳۰ آذر ۱۳۹۴ و نیز : سایت جمهوری اسلامی . ۳۰ آذر ۱۳۹۴
  12. سایت فردا نیوز . ۲۹ دی ۱۳۹۴
  13. پایگاه اطلاع رسانی رئیس جمهور ما . اول بهمن ۱۳۹۴
  14. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری . ۲۸ بهمن ۱۳۹۴
  15. سایت نور آنلاین . اول فروردین ۱۳۹۵ و نیز : خبرگزاری میزان . ۱۸ فروردین ۱۳۹۵
  16. خبرگزاری مهر . ۲۳ تیر ۱۳۹۴ و نیز : خبرگزاری فارس . ۱۹ دی ۱۳۹۵

۱ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید